دكتر ديناروند معاون غذا و داروي وزارت بهداشت دولت نهم در گفتگو با رجانيوز:
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان
دكتر ديناروند معاون غذا و داروي وزارت بهداشت دولت نهم در گفتگو با رجانيوز:
لنكراني هيچگاه تصميمات لحظه‌اي نمي‌گيرد/ با قاچاق و تقلب دارويي مقابله مي‌كرد/ تحريم‌هاي دارويي نتوانست در دولت نهم آسيبي برساند

 امین فرج‌اللهی - گروه سیاسی: چهره جوان و پر نشاطش در روزهاي اول معرفي به عنوان وزير شايد ترديدهايي را درباره توانايي اش در اداره دومين وزارتخانه بزرگ دولت بوجود آورده بود، اما سوابق درخشان علمي، رسيدن به درجه استاد تمامي در دوران جواني و نبوغ خاص علمي اش، او را فردي قابل اعتماد مي نماياند. دكتر كامران باقري لنكراني، چهار سال تصدي دومين وزارتخانه بزرگ دولت كه از نظر بودجه نيز رتبه اول را در ميان وزارتخانه ها داشته و با بيشترين تعداد از مراجعه كننده در طول سال سر و كار دارد، برعهده داشت.

اينكه چقدر در اين جايگاه موفق بوده و از پس اين مسئوليت بزرگ برآمده را شايد بتوان از محبوبيت آن روزهايش يا تشويق هاي چندين دقيقه اي كارمندان و مديرانش در زمان خداحافظي از وزارتخانه و يا آمار و ارقام آن روزها متوجه شد. با اينحال، نزديكترين همكاران آن روزهاي مديريت لنكراني هم مي توانند بخشي از ويژگي ها و توانمندي هاي مديريتي اش را بازگو كنند. دكتر ديناروند، چهره نسبتا آشنا و رسانه اي آن روزهاي وزارت بهداشت يكي از همين مديران است.

دکتر رسول ديناروند، استاد و رئيس دانشكده داروسازي علوم پزشكي تهران است كه در وزارت بهداشت دولت، نهم "معاونت غذا و دارو" این وزارتخانه را عهده دار بود. رجانیوز با وی درباره منش رفتاری و اخلاقی و خصوصیات مدیریتی دکتر لنکرانی به گفتگو نشسته است که در ادامه می‌خوانید:

برای شروع خودتان را معرفی کرده و از آشناییتان با دکتر لنکرانی بگویید.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من دکتر رسول دیناروند، استاد دانشکده داروسازی و رئیس این دانشکده هستم. تقریباً از سال 1374 ارتباط تنگاتنگی با وزارت بهداشت داشتم، یعنی هفده هجده سال قبل از آن هم دانشجوی دانشکده داروسازی دانشگاه تهران و در زمان دانشجویی عضو کمیته انضباطی وزارت بهداشت بودم، یعنی حتی در زمان دانشجویی هم با وزارت بهداشت ارتباط داشتم. حتی زمانی هم که برای PhD به خارج از کشور رفته بودم، به صورت غیررسمی با وزارت بهداشت ارتباط داشتم. بنابراین شروع فعالیتم در وزارت بهداشت به شروع مسئولیت آقای دکتر لنکرانی برنمی‌گردد. ایشان در سال 84 در دولت نهم وزیر بهداشت شدند و برای معاونت‌های مختلف سیستمی را از افرادی که آنها را واجد شرایط می‌دانستند از جاهای مختلف گرفته بودند و با آنها ملاقات‌هایی داشتند. یادم هست ایشان ملاقات‌های اولیه‌ای که با افراد انجام می‌دادند در دفتر دانشگاه علوم پزشکی شیراز در تهران بود، یعنی هنوز در وزارتخانه مستقر نبودند. جلسه اولی هم که با ما گذاشتند در مورد دیدگاه‌هایی که در حوزه غذا و دارو داشتم، سئوالاتی را مطرح کردند. طبیعتاً در جلسه بعد وارد جزئیات بیشتری شدند و نهایتاً از من خواستند معاونت غذا و دارو را بپذیرم.

یادم می‌آید که گفتند در این باره با حدود پانزده نفر صحبت کرده و نهایتاً به این تصمیم رسیده بودند که من این مسئولیت را به عهده بگیرم. به‌رغم این‌که آمادگی یا تصمیم برای ورود به کار اجرایی را نداشتم و دو سه سالی بود که وزارت بهداشت را ترک کرده بودم. من از زمان آقای دکتر مرندی که مشاور وزیر بودم و بعد در وزارت دکتر فرهادی و بعد دکتر پزشکیان مشاور وزیر بودم، ولی بعد به دلایلی ادامه ندادم. در دو سال اول دکتر پزشکیان مشاور وزیر بودم، ولی دیدم ایشان از مشاوره من استفاده‌ای نمی‌کند و حضورم علی‌السویه است و دیگر نرفتم. قبل از آن ده سالی در حد مشاور وزیر یا مشاور معاون وزیر حضور داشتم، ولی دو سه سالی نبودم و تصمیم هم نداشتم بیایم. دکتر لنکرانی را هم قبلاً دو سه جلسه بیشتر ندیده بودم، چون ایشان در شیراز بودند و من هم در تهران بودم و ارتباطی با هم نداشتیم، منتهی در سال‌هایی که حضور داشتم، ایشان را در یکی دو جلسه دیده بودم، اما فقط در همین حد بود و هیچ ارتباط دیگری نداشتیم. در همان یکی دو جلسه اول واقعاً مجذوب شخصیت ایشان شدم، استخاره‌ای هم کردم و به وزارت بهداشت رفتم و در خدمت ایشان کار را شروع کردم.

در مورد دکتر لنکرانی به نظر من دو سه مطلب بسیار مهم است. مطلب اول این است که تمام وزرایی را که با آنها کار کرده بودم، آدم‌های شایسته و متدینی می‌دانم که هر کدام برجستگی‌های خاص خودشان را دارند و من به همه آنها ارادت دارم و دیدم نسبت به آنها احترام‌آمیز است و آنها هم به عنوان یک شخص انسان‌های متعهد و برجسته‌ای بودند و هم به عنوان وزیر در آن جایگاه و مسئولیت بالایی بودند برایم قابل احترام هستند.

اما دکتر لنکرانی با افراد قبل از خود فرق‌هایی دارند. فرق اول این است که تمام برجستگی‌های وزرای قبلی در ایشان جمع بوده است و هست؛ مثلاً منظم بودن. یکی از وزرای قبلی از دید من خیلی منظم بود، اما دو تای دیگر آن نظم را نداشتند، ولی این نظم در دکتر لنکرانی بود. یا فروتنی؛ من تواضع، فروتنی و اخلاص را در یکی از وزرای قبلی خیلی برجسته می‌دیدم و بقیه آن درجه از این ویژگی را نداشتند، اما این ویژگی به کمال در دکتر لنکرانی بود، یعنی وقتی مقایسه می‌کنم تمام ویژگی‌های مثبت وزرای قبلی در سطح بالایی در دکتر لنکرانی وجود داشت. مثلاً تیزهوشی، حافظه قوی و تسلط به کار در حد اعلا در ایشان بود. در دولت دهم نه ایشان در دولت بودند و نه من در وزارت بهداشت بودم. ایشان در شیرازی بودند و من در تهران بودم و در این فاصله ارتباط دورادور و تلفنی با هم داشتیم، اما واقعاً احساس می‌کنم ایشان یکی از افراد بسیار کم‌نظیر و برجسته‌ای است که در وزارت بهداشت یا جاهای دیگر برخورد کرده‌ام. ایشان در وزارت بهداشت کارنامه بسیار درخشانی از خود باقی گذاشت و مردم در این باره قضاوت خواهند کرد. چون معاون آقای دکتر لنکرانی و خیلی به ایشان نزدیک بودم، خیلی نمی‌توانم از عملکرد ایشان دفاع کنم، چون به‌نوعی دفاع از خودم تلقی خواهد شد، اما بازخوردهایی را از مردم در آن زمان می‌گرفتم و مقایسه‌هایی که در مورد دوره بعد با آن زمان می‌کنند، می‌بینم و به نظرات کارشناسی افراد یا آدم‌های معمولی که فقط از خدمات استفاده می‌کنند، دسترسی دارم و میبینم ایشان از حیث کارآمدی در این حوزه بسیار عالی عمل کرده و کارنامه درخشانی داشتهاند.

 

وزارت بهداشت بعد از وزارت آموزش و پرورش بیشترین کار و گستردگی را دارد. ویژگیهای مدیریتی کلان دکتر لنکرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟

یک مدیر خوب باید ویژگیهایی را داشته باشد تا به موفقیتهایی دست پیدا کند. در درجه اول یک مدیر خوب باید توانمند و مطلع باشد، قدرت برقراری ارتباط با مجموعه همکاران خود را داشته باشد، قدرت تصمیمگیری داشته باشد و به موقع تصمیم بگیرد، قاطع باشد و بتواند در مورد مسائل درست قضاوت کند و قدرت نظارت و پیگیری داشته باشد. آقای دکتر لنکرانی تمام اینها را دارند. گاهی اوقات یک فرد متخصص و متدین را دارید که همه ویژگیهای مثبت را دارد، اما قدرت تصمیم‌گیری ندارد، یعنی اگر معاونی درخواستی را مطرح کرد، موافقت می‌کند و اگر پس از او معاون دیگری هم درخواست دیگری را مطرح کرد که 180 درجه با قبلی تفاوت داشته باشد، با آن هم موافقت می‌کند. این ضعف در تصمیم‌گیری بلای دستگاه‌های اجرایی است. آقای دکتر لنکرانی کاملاً برعکس بودند، یعنی ایشان به هیچ عنوان تصمیمات لحظه‌ای نمی‌گرفتند و به هیچ عنوان تحت تأثیر جلسات مختلفی که از هر جلسه‌ای با هر کسی خروجی‌ای بیرون بیاید، نبودند. ایشان مشورت می‌کردند، تصمیم می‌گرفتند و سپس اجرا، نظارت و پیگیری می‌کردند که اینها به نظر من ویژگی‌های یک مدیر خوب است که در ایشان جمع بود.

آقای دکتر لنکرانی توان مدیریتی بالایی داشتند. همه این ویژگی‌ها را همراه کنید با این‌که یک فرد مؤمن و متوکل باشد و به مخاطب احترام بگذارد، به مردم علاقه داشته باشد، به زیردستان احترام بگذارد. این ویژگی‌های شخصی خیلی مهم هستند، یعنی اگر مدیری توانمند باشد، اما به زیرمجموعه‌اش بی‌احترامی کند، نمی‌تواند پیشرفت کند.

آقای دکتر لنکرانی هم جاذبه بسیار زیادی داشتند و هم از قاطعیت بالا برای تصمیم‌گیری برخوردار بودند. اگر ضروری می‌دید کسی را عزل کند، رودربایستی نداشت و قطعاً این کار را می‌کرد، درحالی که برخی ناتوان از این کار هستند و زمانی که طرف در مسافرت است، کس دیگری را جای او می‌گذارند که به نظر من فوق‌العاده غیراخلاقی است. آقای دکتر لنکرانی اصلاً این جور نبودند و اگر لازم می‌دیدند که کسی را عزل کنند، او را صدا می‌زدند و شفاف با او صحبت می‌کردند و بعد هم خداحافظ.

رودربایستی با کسی نداشتن، ضمن حفظ احترام افراد نشانه قدرت مدیریت است.

 

با توجه به این‌که شما معاون غذا و داروی وزارت بهداشت بودید، دو سه اقدام آقای دکتر لنکرانی خیلی برجسته است؛ مثل تحریم و انحصار و مافیای دارو. لطفاً به‌طور مبسوط شرح بدهید قبل از این چطور بوده است؟ و اقدامی که شد چه بود و چه تأثیری داشت؟

حوزه دارو و غذا در وزارت بهداشت یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی است که با مردم ارتباط تنگاتنگ دارد و به‌خصوص در رسانه‌های خیلی مطرح است.

یکی از محاسن بزرگ آقای دکتر لنکرانی تعامل خوب با رسانه‌ها بود، بنابراین اطلاع‌رسانی ایشان در حد اعلا بود. شفاف گفتگو می‌کردند، مردم مطلع بودند، سیاست‌های ایشان شفاف و آشکار بود. به تبع ایشان بنده هم همواره با رسانه‌ها در ارتباط بودم و شفاف‌سازی می‌کردم و توضیحات لازم را می‌دادم تا سیاست‌هایی را که نیاز به جلب همکاری جامعه پزشکان و مخاطبان داشت، عرضه کنم.

ذکر چند نکته مهم را لازم می‌دانم. دوره فعالیت ما در وزارت بهداشت همراه با تشدید تحریم‌ها بود، یعنی به‌تدریج تحریم‌ها شروع شده بودند و آمادگی دستگاه‌های اجرایی برای ادامه کار با حداقل خسارت به مردم ضرورت داشت. در هیئت دولت برای مقابله با این تحریم‌ها برنامه‌هایی تصویب می‌شد و به دلیل اهمیت موضوع دارو، بنده از طرف آقای دکتر لنکرانی در جلسات و ستادهای محرمانه تصمیم‌گیری در باره این موضوع شرکت می‌کردم.اما چند نکته قابل عرض را مطرح می‌کنم. ما دست‌اندرکاران دارو ـ‌اعم از کسانی که مسئولیت اجرایی داشتند و مخاطبانی که قرار بود به وزارت بهداشت کمک کنندـ هر هفته با آقای دکتر لنکرانی جلسه داشتیم. این جلسات بسیار حائز اهمیت بودند و ما از مشکلاتی که در آن مقطع وجود نداشتند، اما ممکن بود در یکی دو ماه آینده و حتی سال آینده ایجاد شوند، اطلاع داشتیم. هم به دلیل این‌که با ذی‌نفعان ارتباط تنگاتنگ داشتیم و مشورت می‌کردیم و جلسات مداوم داشتیم، هم به جهت این‌که از جاهایی که در کشور مسئول رصد و در کمیته‌های محرمانه عضو بودند و ما هم عضو بودیم، اطلاع می‌گرفتیم. این باعث شده بود بسیاری از مصوبات را به‌موقع اخذ کنیم و پیشاپیش به استقبال برویم، لهذا واقعاً شرایط دارویی ما پس از دو سه سال به جایی رسیده بود که حتی کمبودهای دارویی که در شرایط عادی کشور وجود داشت، در شرایط تحریمی که در آن بودیم، وجود نداشت.

ضمن این‌که در دوران وزارت آقای دکتر لنکرانی به‌شدت با مسئله قاچاق دارو و تقلب دارویی مبارزه می‌شد و در این زمینه کارهای بسیار بزرگی کرده بودیم، اما در تدارک دارو هم بدون این‌که تنشی به جامعه منتقل شود، وظایفمان را انجام می‌دادیم و در سطوح بالای دولت پیگیری‌های لازم را می‌کردیم و خوشبختانه به جایی رسیدیم که بسترهای قانونی لازم برای حذف انحصار را فراهم کردیم، به‌طوری که هر کسی می‌توانست وارد حلقه کسب و کار دارویی شود، درحالی که قبلاً راه بر آنها بسته بود. مثلاً تا قبل از دوره مسئولیت ما تعداد شرکت‌هایی که می‌توانستند در زمینه واردات دارو فعالیت کنند در حد انگشتان دست بود، یعنی تعداد خاصی بودند، درحالی که در زمان ما هر کسی که علاقمند بود در این حوزه فعالیت کند، به شرط آن‌که صلاحیت داشت و می‌توانست ضوابط قانونی را رعایت کند، مجوز می‌گرفت و می‌توانست فعالیت کند. شرکت‌هایی که می‌توانستند در توزیع دارو فعالیت کنند شش شرکت بودند، درحالی که در این دوره ده‌ها شرکت جدید تأسیس شدند و شغل‌های جدیدی ایجاد شد و مهم‌تر از همه آن حلقه بسته‌ای که در کسب و کار دارو وجود داشت ـ‌و متأسفانه به آن مافیای دارو هم گفته می‌شد، چون ناشناخته بودندـ شکسته شد.

مبارزه‌مان را با آن حلقه بسته با تغییر قوانین شروع کردیم و نه با برخورد با افراد یا شرکت‌های خاص و نیامدیم افرادی را متهم کنیم، بلکه اصلاح ساختاری را انجام دادیم و بنابراین آن حلقه بسته باز شد و انحصار دارویی از بین رفت و هیچ انحصار خاصی برای واردات یا تولید یا توزیع داروی خاصی وجود نداشت. وقتی انحصار نباشد، چون رقابت انجام می‌گیرد و کار به دست یک نفر نیست و اگر او کاری نکرد، دیگران هم همان کار را می‌کنند، شرایط حالت عادی به خود می‌گیرد، به همین دلیل شرایط تدارک دارویی ما در کشور واقعاً بی‌نظیر بود و می‌توانیم ادعا کنیم که در آن دوران بالاترین رشد صنعت دارویی هم انجام شد که ارقام و آمارش موجودند و نشان می‌دهند صنعت دارویی ایران در دوران وزارت آقای دکتر لنکرانی از نظر سهم بازار دارویی کشور بالاترین سطح را داشت، ضمن این‌که انحصار هم برای کسب و کار و (business) دارویی وجود نداشت، یعنی با رقابت سالمی که ایجاد شد، هم از رانت‌ها و زد و بندهای پشت پرده و تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای جلوگیری می‌کردیم که تصمیمات وابسته به اشخاص نباشند و این طور نباشد که وزیر یا معاون وزیر یا کارشناس یا مدیرکل بتوانند طبق سلیقه خودشان تصمیم بگیرند، بلکه طبق ضوابط انجام می‌شدند و چون شفاف بودند، قابل دفاع هستند. مطلب بعدی که در زمان ایشان انجام شد توسعه فناوری دارویی بود، یعنی شاهد به ثمر رسیدن بسیاری از تلاش‌هایی بودیم که یا ممکن است در وزارت بهداشت درک نشود یا خدای نکرده جهت‌گیری‌هایی به نفع شرکت‌های خاص باشند. وقتی اینها برداشته شدند، مشاهده کردیم که ده‌ها نوع داروهای بیماری‌های خاص، ده‌ها نوع داروهای بیولوژیکی، مواد اولیه بسیار مهم دارویی تولید و رونمایی شدند و یک حس غرور ملی در حوزه فناوری‌های دارویی در کشور ایجاد شد.

 

جهش علمی‌ای که در زمینه رادیو داروها، داروهای ضد سرطان و واکسن‌ در زمان وزارت ایشان بوجود آمده را قبل از ایشان نمی‌بینیم.علت این امر چیست؟

علتش اصلاح ساختارهاست.وقتی نگاه وزیر نگاه علمی است و وزیر شخصی است که از تراز علمی بالا برخوردار است و خودش یک دانشمند است، طبیعتاً این جهش اتفاق می‌افتد. آقای دکتر لنکرانی فرد بسیار باهوشی است. به نظر من ایشان جزو باهوش‌ترین افرادی است که دیده‌ام و معمولاً افراد در سطح بالای هوش، ذکاوت و علم اگر این ویژگی‌ها در آنها واقعی باشد، افتاده و فروتن می‌شوند و خیلی کم می‌شود به درجات علمی آنها پی ببرید، چون شما بیشتر تواضع و فروتنی آنها را می‌بینید. کسانی که در ظاهر دانشمند به نظر می‌رسند، دانشمند نیستند، چون افراد بزرگ بسیار فروتن‌اند.

آقای دکتر لنکرانی چون از نظر علم و ذکاوت در درجه بالایی بودند، بنابراین باید انتظار داشت که در دوران وزارت ایشان شکوفایی و جهش علمی اتفاق بیفتد و ما می‌بینیم که خوشبختانه پس از ایشان هم نهال‌هایی که توسط ایشان کاشته شد، به ثمر نشستند.

در حوزه دارو تا دو سه سال پس از ما هم شرایط، شرایط خوبی بود. نمی‌خواهم به برخی که مسئولیت داشتند بی‌احترامی کنم، ولی می‌خواهم بگویم حتی اگر قصد خراب کردن آن عمارت هم وجود داشت، خراب کردنش طول می‌کشد و نمی‌شود آن را یک روزه خراب کرد و آن ساختارها حداقل می‌توانند یکی دو سال ادامه یابند.

به نظر من در دوره بعدی هم در وزارت بهداشت حتماً کارهای خوبی انجام شدند، ولی در جاهایی هم که کسری‌هایی وجود داشت، در یکی دو سال اول به خاطر زیرساخت‌های درستی که از قبل ایجاد شده بود، بروز نکرد و در سال سوم می‌بینیم اوضاع به شکلی درآمد که در حوزه دارو اعتراضاتی هم به وجود آمدند.

 

تا چه حد ایشان را مدیر بی‌حاشیه‌ای یافتید؟ در دوره وزارت ایشان دو موضوع در فضای رسانه‌ای کشور خیلی برجسته شد. یکی آنفلوآنزای خوکی بود و دیگری آلودگی سبزیجات به وبا. در این مورد کمی توضیح دهید.

مدیریت بحران خوبی وجود داشت. آلودگی سبزیجات از وزارت قبلی وجود داشت و در دوره ایشان بسیار بزرگ و گسترده شد و ایشان وزارت را تحویل گرفتند و پس از دو ماه شاهد بودیم که این بحران کنترل شد، چون باید عمل کرد. معتقدم جاهایی را که مردم باید عمل کنند، شما باید سروصدای رسانه‌ای کنید، ولی اگر از یک حدی عبور کرد، قضیه برعکس می‌شود، یعنی سروصدای رسانه‌ای تا جایی لازم است که مفید باشد. از یک حدی که گذشت، ممکن است اثر منفی بگذارد و امنیت روانی جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد. باید مواظب بود. ضمن این‌که نباید خدای ناکرده به مردم آدرس غلط داد و یا دروغ گفت.

به هر حال به نظر من موضوع در دوران آقای دکتر لنکرانی خیلی خوب مدیریت شد. بعد هم که داستان آنفلوآنزای پرندگان و این بحث‌ها پیش آمد که واقعاً سروصدای جهانی بود و فقط بحث ایران نبود. ضمن این‌که باید وظایفمان را انجام می‌دادیم که بحرانی ایجاد نشود و با دستگاه‌های بین‌المللی هم باید هماهنگ می‌کردیم و در عین حال نباید بیش از حد هم دامن می‌زدیم. مثلاً درحالی که کشورها باید از یک شرکت دارویی بین‌المللی دارو می‌خریدند و ذخیره می‌کردند، ما میزان بسیار کمی از آن شرکت چند ملیتی دارو خریدیم، چون خیلی گران بود، اما به‌جای آن خودمان فرمولاسیون آن دارو را پیاده کردیم و حتی ماده اولیه آن هم در داخل تولید شد و با قیمت بسیار کمی مقدار زیادی از مواد اولیه آن دارو را ذخیره کردیم و با یکی از شرکت‌های دارویی هم قرارداد بسته شد که این ذخیره ماده اولیه را حفظ کند و به‌محض این‌که اعلام شد بتواند در ظرف 24 ساعت دارو را تولید کند و بعد هم توزیع شود. این کار ده‌ها برابر هزینه ما را پایین آورد و مورد تحسین بین‌المللی هم قرار گرفت. حتی بعداً که یکی از کشورهای امریکای لاتین از ما درخواست کمک کرد، توانستیم داروهایی را که خودمان تولید کرده بودیم به آنها بدهیم تا استفاده کنند. به نظر من این از نکات ریز، اما نشانه هوشمندی سیستم است.

 

چقدر ایشان را معتقد به خرد جمعی و مشاوره کارشناسی می‌دانید؟

درست است که آقای دکتر لنکرانی فردی مؤمن و متوکل است، اما یک متخصص و قائل به بررسی علمی دقیق است، یعنی آدمی است که تمایل دارد در کارها با اهل فن مشورت کند و طبق تصمیم و خرد جمعی کارها را جلو ببرد، البته هر جا که تکلیف شرعی احساس می‌کند، طبق تکلیف شرعی‌اش عمل می‌کند. یک زمانی هست که باید وظیفه‌ شرعی‌تان را انجام بدهید و نمی‌توانید این انجام وظیفه را به رأی بگذارید، اما در جاهایی که نیاز به کارشناسی و مشورت بود، شوراها و کمیته‌های متعدد داشتیم که کارها در آنها کارشناسی می‌شد.

به نظر من آقای دکتر لنکرانی از نظر مشورت با اهل فکر، متخصصان و کارشناسان هیچ‌گونه نقطه ضعفی نداشت. در سفرهای استانی ایشان از پرکارترین وزرا بودند و غیر از سفرهای استانی هیئت دولت، ایشان مستقلاً سفرهای زیادی می‌رفتند و تمام استان‌ها و شهرها به‌خصوص به جاهایی که نیاز به نظارت بیشتری بود، بیش از یکی دو بار رفتند. گاهی با رؤسای دانشگاه‌ها صحبت می‌کردم. برخی از آنها می‌گفتند آقای لنکرانی تا به حال بیش از دوازده بار از اینجا بازدید کرده‌اند.

من خودم به عنوان معاون وزیر سفرهای زیادی رفتم، ولی از ایشان خیلی کمتر بود. به نظرم ایشان سفرهای زیادی را انجام دادند.

مطلب دیگری که به نظرم می‌رسد و باید بدان اشاره کنم، در یکی دو سفر خارجی که با هم داشتیم، شأن دیپلماتیک و تسلط ایشان بر بحث‌های بین‌المللی و حضور جدی در کنفرانس‌هایی که باید به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در آنها حضور می‌یافتیم، بسیار شاخص و برجسته بود و قدرت جاذبه‌ای که در طرف‌های مقابل ایجاد می‌کرد، قابل تحسین بود و خودم شاهد این امر بودم.

 

آیا ایشان برای خودش مشائی ندارد؟

خیلی آدم سیاسی نیستم، هر چند خود را متعلق به جبهه اصولگراها می‌دانم. سیاسی در این حد که نظر بدهم، هستم، ولی حزبی و جناحی نیستم. به نظر من آقای دکتر لنکرانی زمینه‌های انحرافی را که در افراد ـ‌به‌خصوص وقتی در قدرت قرار می‌گیرندـ وجود دارد، ندارند و چنین زمینه‌هایی را در ایشان نمی‌بینم. به هیچ عنوان لغزشی را که در اثر قدرت و منصب گرفتن در ایشان ایجاد شده باشد، ندیدم. به هر حال ایشان اعتقادات دینی و فکری جدی دارند و لذا می‌بینید که دیگر در دولت دهم حضور ندارند. اکثر کسانی که از دولت نهم کنار گذاشته شدند، پست دیگری گرفتند، یا سفیر شدند یا بالاخره یک منصبی گرفتند. آقای دکتر لنکرانی وقتی احساس کردند در دولت انحرافی وجود دارد دیگر هیچ چیزی را نپذیرفتند و کاملاً کنار کشیدند. البته احترام دولت را حفظ کردند، یعنی به هیچ عنوان به انتقاد به سیستم ورود نکردند، چون احساس کردند نوعی سیاسی کاری است و کار مفیدی نیست. در اواخر دولت نهم می‌دانستیم که آقای احمدی‌نژاد دیگر قصد ندارند ایشان را انتخاب کنند، ولی ایشان کاملاً آرام و بی‌آن‌که خدشه‌ای در ذهنشان باشد تا روز آخر کارشان را انجام دادند و حتی در زمانی که آقای احمدی‌نژاد در تلویزیون کلمه نامناسبی را در مورد ایشان به کار بردند، فردای آن روز که با ایشان صحبت کردم، گفتند: «حتماً از روی علاقه این حرف را زدند»، یعنی حتی حاضر نشدند به این کلمه هلو اعتراض کنند.یعنی به نظرم این روحیه و ظرفیت را داشتند که از کنار داستان لغوی که شنیده بودند، عبور کنند.

 

بحثی که در صحبت های آقای دکتر مطرح می‌شود، نگاه مبتنی بر عدالت در برنامه‌های کلان و رسیدگی به محرومین و مستضعفین است. آیا این نگاه عدالت‌محور در مدیریت ایشان در وزارتخانه هم  وجود داشت؟ چه دستاوردهایی داشت؟

به نظرم بزرگ‌ترین ویژگی تشیع که سمبل آن امیرالمومنین(ع) است، عدالت‌جویی، عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری است. ما در جمهوری اسلامی چندان در این زمینه موفق نبوده‌ایم و یکی از نقاط ضعفمان این است که نتوانسته‌ایم عدالت را در کشور پیاده کنیم. نه این‌که به آن سمت حرکت نکرده‌ایم و نه این‌که خدای نکرده از عدالت دور شده‌ایم. قطعاً به سمت عدالت حرکت کرده و نسبت به گذشته هم بسیار عادلانه‌تر رفتار کرده‌ایم، اما راه زیادی باقی مانده است تا به نقطه عدالت برسیم. مفهوم عدالت این نیست که فقر را بین مردم توزیع کنیم. این کاری است که سوسیالیست‌ها می‌کنند. عدالت این است که امکان بروز همه استعدادهای جامعه را در محروم‌ترین نقاط هم فراهم کنید. ممکن است همه مردم نتوانند از این امکانات بهره‌مند شوند، چون در افراد ویژگی‌هایی هست که می‌توانند پیشرفت کنند، اما نظام عادلانه باید این امکانات و فرصت‌ها را یکسان در دسترس همگان قرار بدهد. فرصت‌های برابر برای همه وجود داشته باشد. در وزارت بهداشت لااقل در حوزه‌ای که من مسئول آن بودم، این اتفاقات با نگاه و نظارت مستقیم آقای دکتر لنکرانی افتاد، از جمله این‌که انحصارها برداشته شدند و هر کسی که می‌خواست وارد این عرصه شود، از این امکان برخوردار بود، البته به شرطی که ویژگی‌ها و صلاحیت‌ها را داشته باشد. وقتی می‌گوییم همه باید بتوانند، یعنی همه کسانی که صلاحیت دارند. اگر عدالت در بین پزشکان در این است که همه بتوانند اختیار تأسیس مطب داشته باشند، حالا یک بی‌سواد هم نمی‌تواند بیاید و بگوید من هم باید مطب تأسیس کنم.

 

یا نمونه دیگر؛ فکر می‌کردیم وجود شرکت‌هایی که بتوانند به صورت تک نسخه‌ای دارو وارد کشور کنند مفید نیست، بنابراین تصمیم گرفتیم اینها را تعطیل کنیم. چهار شرکت تک نسخه‌ای وجود داشت و گفتیم نیاز نداریم و شما بروید و همان فعالیت رسمی طبق ضابطه را انجام بدهید، ولی برای این‌که این تصمیم برای کشور مشکلی ایجاد نکند، قرار شد آقای دکتر لنکرانی در باره این موضوع را در هیئت دولت و جاهایی که مشورت می‌دهند مطرح کنند و نظر آنها را هم جویا شوند. نظر را گرفتند و آنها گفتند تعطیلی به صلاح نیست. ما نیامدیم بگوییم شما چهار شرکت ادامه بدهید و هر کاری دلتان می‌خواهد بکنید، بلکه گفتیم شما هستید، اما هر کس دیگری هم که می‌تواند مثل شما کار کند، میدان برایش باز است و تا زمانی که مسئولیت داشتیم این چهار شرکت تبدیل به 50 شرکت شدند، اما این طور نبود که به بلبشوی موجود اجازه تداوم بدهیم. عملکرد چهار شرکت 110 میلیون دلار واردات بود، آن هم وارداتی که بدون ثبت دارو انجام می‌شد و به آن می‌گفتند تک نسخه‌ای و فوریتی، اما 50 شرکت که ایجاد شدند، واردات اینها شد 70 میلیون دلار. یعنی سیاستمان را که باید عدالت وجود داشته باشد و همه بتوانند وارد شوند، ایجاد کردیم، اما ضوابط هم حاکم بودند و بلبشو نبود و 110 میلیون رسید به 70 و چهار شرکت رسید به 50 شرکت. این هوشمندی و نگاه عادلانه و طبق ضوابط و قانونمندی بود.

 

بروز این نگاه عدالت محور در بحث خدمات‌رسانی چگونه بود؟

نگاه به نقاط محروم و این‌که خدمات در تهران متمرکز نشود. ایشان روی این نکته اصرار عجیبی داشتند، طوری که گاهی اوقات فکر می‌کردیم حساسیت ایشان روی این مسئله بیش از اندازه است. به نظر من این دغدغه که امکانات در جاهای خاصی متمرکز نشوند و توزیع شوند، از نگاه عدالت محور ایشان ناشی می‌شود و بسیار ارزشمند است.

 

آخرین روزهای کاری آقای دکتر لنکرانی چطور بود؟

مثل همه روزهای دیگر. همه کارها را انجام دادیم و یک جلسه نهایی هم گذاشتیم و ایشان از همه تشکر کردند، به بعضی‌ها گفتند که شما مدتی می‌مانید و به بقیه گفتند شما می‌روید و همه می‌دانستیم چه کسی ماندنی است و چه کسی رفتنی است. به هر حال کار با خوبی، خوشی و خوشحالی تمام شد.

مدیریت ایشان در بحث ریخت و پاش‌ها چگونه بود؟ چون شنیدن که در دوران ایشان این ریخت و پاش‌ها کمتر شد، ولی بعد از ایشان افزایش یافت. نوع نگاه ایشان به این بحث چگونه بود؟

ایشان به هیچ عنوان با ولخرجی و هزینه‌های بی‌فایده برای جلسات و مسافرت‌ها و ظاهر ساختمان‌ها و دفاتر و کارهایی که معمولاً افراد انجام می‌دهند، کنار نیامد و جلوی تمام این ریخت و پاش‌ها را گرفت و در دوران ایشان امکان بریز و بپاش و ولخرجی و پاداش‌های آن‌چنانی وجود نداشت و همه می‌دانستند از مهمانی‌های عجیب و غریب و هزینه‌های آن‌چنانی خبری نیست. جلسات ما بسیار محقرانه بودند و معمولاً جلسات معاونین در ساعت 5/6 صبح دو روز در هفته به شکل مرتب و منظم تشکیل می‌شدند، مگر مسافرتی پیش می‌آمد. صبحانه بسیار مختصر و محقری داده می‌شد. اگر جلسات در هنگام ناهار یا شام تشکیل می‌شد، غذای بسیار ساده‌ای داده می‌شد. ایشان از صبح تا شب در وزارتخانه بودند و بسیاری از اوقات کار ما تا 12 و یک بعد از نصف شب طول می‌کشید و پرکاری ایشان را می‌دیدم، ولی در عوض سختگیری در هزینه‌ها وجود داشت. به نظرم این را از کارمندهای معمولی وزارت بهداشت هم بپرسید می‌دانند که امکان ولخرجی وجود نداشت.

 

اگر بخواهید دکتر لنکرانی را در یک جمله توصیف کنید چه می‌گویید؟

ایشان را یک فرد متدین، متخصص و مخلص می‌دانم. ایشان انسان بسیار بااخلاص، متدین و متخصص و از نظر هوش و درایت بسیار برجسته است.

 

اگر خاطره خاصی از ایشان در ذهنتان هست برایمان بگویید

خاطرات زیادی از ایشان دارم.یادم هست دو سال پیش یکی از افراد بازرسی کل کشور در مورد عملکرد ما گفت: «پرونده‌هایی هست و شما باید پاسخگو باشید که چه کار کردید» و پیگیری می‌کردند. گفتم: «تا جایی که یادم می‌آید علت این تصمیم‌گیری این بود. ما در جلسه معاونین این تصمیم را گرفتیم و بعد هم ما این کار را کردیم». ایشان گفتند: «اگر شما مصوبه‌ای از شورای معاونین یا دستور از وزیر نداشته باشید چه می‌گویید؟» گفتم: «بدیهی است که مسئولیتش با بنده است. من چنین تصمیمی گرفته‌ام و مسئول آن هم هستم و باید پاسخگو هم باشم». بعداً آمدند و به من گفتند: «ما جستجو کردیم و این چیزی که شما می‌گویید وجود ندارد و ما به وزیر گفتیم و ایشان هم این چیزی را که گفتید یادش نیامده است، بنابراین شما مسئولید». گفتم: «حتماً همین طور است. اگر آقای دکتر لنکرانی یادشان نمی‌آید، مطمئناً من اشتباه می‌کنم و مسئول و پاسخگو هستم». بعد ایشان خندید و گفت: «به شما تبریک می‌گویم که معاون آقای دکتر لنکرانی بوده‌اید». پرسیدم: «چرا؟» جواب داد: «چون وقتی با ایشان صحبت کردیم، حرف شما را زدند و گفتند این در جلسه‌ای مطرح شده است و من دستور داده‌ام که انجام شود. گفتم این کار برای شما بعید و سخت است، چون افرادی که در مسئولیت نیستند، معمولاً همه چیز را به گردن دیگران می‌اندازند تا خیال خودشان را راحت کنند»، ولی آقای دکتر لنکرانی این طور نبودند. واقعاً خوشحالم که معاون ایشان بودم، چون در تمام مدت مردانه از زیرمجموعه‌شان دفاع می‌کردند، مگر جایی که حجت شرعی وجود داشت و نمی‌شد از کسی دفاع کرد، ولی تا زمانی که فکر می‌کردند مدیرانشان دارند درست و قانونی عمل می‌کنند، ایشان دفاع می‌کردند، حتی بعد از اتمام دوران وزارت. به نظر من برای یک مسئول بسیار ضروری است که افراد زیرمجموعه به او اعتماد کنند و برایش حداکثر تلاششان را بکنند، چون می‌دانند او فردی است که به آنها اعتماد دارد، درحالی که ما بالاتر از ایشان را می‌دیدیم که در جلسات باز و نه حتی در جلسات دربسته یک مسئول را عزل می‌کنند و این اثر بسیار منفی دارد.

 تصور کنید در یک ورزشگاه دارید سخنرانی می‌کنید و در برابر همه فرماندار آن شهر را عزل کنید، آن هم فقط به این دلیل که یک عده دارند در آنجا فریاد می‌زنند نباید جوگیر شوید. باید بررسی کنید و دقیق باشید و اگر درست بود او را عزل و اعلام کنید، اما وقتی احساساتی عمل می‌کنید، می‌بینید که رئیس دولت مجبور شده از فردی که آبرویش را برده است عذرخواهی کند، اما خصوصی، درحالی که آبروی او در برابر عموم مردم رفته، اما عذرخواهی به صورت خصوصی صورت گرفته است و اینها اصلاً در شأن یک مقام مسئول نیست.

من نه وابستگی حزبی به ایشان دارم و نه همکاری می‌کنیم، اما احترامی که برای ایشان

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها